یا رحیم
بی مقدمه....
یا رحیم گفتم تا مدد بگیرم از خودش و از یادش که " فاذکرونی اذکرکم " و ببخشاید آنچه را که شاید قصور کنم در نوشته هایم .
چندی پیش مدیر وبلاگ خبر غیر مترقبه ای را تحت عنوان " دو نفر می شویم" اعلام کرد که البته نمیدانم می توانید مرا به عنوان نویسنده بپذیرید یا نه ؟ که در هر صورت فرقی هم نمی کند که بپذیرید یا نپذیرید ،چون من آمدم که حرفم را بزنم چه بخواهید و چه نخواهید ، چه بخواهند و چه نخواهند ! برای من مهم این است که او بخواهد و تا زمانی که او بخواهد من هم هستم و در غیر این صورت ...
فلذا همین اول کار این مسئله را برا خودم و خدا روشن کردم تا بعدا" توش حرف در نیاد و اگر خواستم ( گوش شیطون کر !)یک روزی از برای خوشایند کسی بنویسم و یا از برای خوشایند کسی دیگر ننویسم تکلیفم با خودم و خدا روشن باشه .
یعنی آخدا ! ببین جلو جمع دارم میگم ها ، اگر خواستیم پامون رو کج بزاریم بزن پس کلمون !!!
و اما این که اسم و رسم حقیقی و حقوقیم چیه و تا چه حد اهمیت داره ، باید عرض کنم که مهم نیست و چون مهم نیست به دوستان توصیه می کنم دنبال پیدا کردن نام و نشان و گرفتن عدم خلافی بنده نباشند که قطعا فکر نمی کنم کسی پیدا بشه که وقت گرانبهاش رو صرف این کار عبس کنه .
من همین هستم که می نویسم یعنی یک قلم به دست بی نشان !!
ولی وجدانی قلم به دست مزدور نیستم و اگر هم ، چنین جماعتی به تورم بخوره ، قلم نویسندگی ، قلم دست ، قلم پا و هر نوع قلم دیگه ای که داشته باشه رو با همین جفت دستام میشکنم .( اینو از برای آن عده نون به نرخ روز خورایی گفتم تا حساب کار دستشون بیاد ، فارسیش همون گربه رو دم حجله کشتنه!)
و دیگر این که اگر از اعلام تا وقوع خبر ( دو نفر می شویم ...) خیلی فاصله افتاد باید ببخشید .
چون یه مدتیه گرفتار ( البته با دید ناقص بشری ما گرفتاری به نظر می یاد وگرنه این ها همه الطاف خفیه خداست ) شدم و شرایط روحی مناسبی نداشتم چیزی ننوشتم تا مبادا این فضا بر نوشته هام تاثیر بزاره و مدیون دوستان بشم . به هر حال شرمندگی مدیونی قابل تحمل تره لذا شرمنده شما و مدیر وبلاگ شدم . .
از همه دوستان و بزرگواران التماس دعا دارم .
به امیدی که خودش توفیق بده تا باز هم بنویسم .
یا علی