سلام
یه دو هفته ای نبودم ... جاتون خالی بود...
نیمه شعبان ، سحر رسیدیم مسجد جمکران...
انگار گنبد و بارگاه قشنگ تر از همیشه می درخشید... انگار آسمون هم چراغونی شده بود...
بعد از نماز یه مسیری رو داشتیم پیاده می رفتیم به سمت مسجد...
نسیم می اومد ، یه نسیم خنک ، با یه رایحه باور نکردنی... ، اشتباه نمی کنم ،بوی عطر می اومد ، از دور دست کوه خضر...
نمی دونم چه خبر بود اما باور نکردنی بود واسم...
یا صاحب الزمان ، مولای من :
در بی تو بودن ها به تو محتاجم ... و در با تو بودن ها به باور بودنت...
میلاد مبارک
علی مدد
پ . ن:
1- نایب الزیاره همه دوستان بودم
2-ماجرا های این دو هفته رو به مرور می نویسم
3- دعا کنید
نویسنده » حاج جمال . ساعت 11:1 صبح روز جمعه 86 شهریور 9