ماه رجبم از راه رسید ، مثل همیشه با همون برکات ویژه . ماهی که ابتداش با ولادت یه نوراز همون انوار الهی است یعنی آقا امام محمد باقر (ع) است ، ماهی که خورشید ولایت در اون طلوع کرد . !هر چی بگم بازم کمه و مثل همیشه زبان قاصر است از بیان این همه لطف و کرامت .
دوست داشتم همون شب اول ماه و شب عید این پست رو بزارم ولی خب دیگه ، نشد که بشه!
اما جاتون خالی همایش تا چشمه رضوان که تمام شد ( این همایش ها طی 3 دوره 15 روزه هر روز و به طور مستمر در جوار حرم ملکوتی امام رضا ع برگزار میشه ، موضوع مباحث هم آشنایی با معارف رضویه . خیلی با حاله !!!!) از سالن که خارج شدم تصمیم داشتم برم خونه ولی خب یه وقتایی آدم دنبال بهوونه میگرده تا بیشتر دور و بره آقا باشه . برا همینم گفتم حالا که تا نماز فرصت هست یه دور کامل دور گنبد و بارگاه آقا بچرخم ، به صحن غدیر که رسیدم رفتم و یه گوشه روی فرشها نشستم و فکری شدم .
صحن غدیر معروف به صحن عربهاست که معمولا کاروان ها و اشخاص عرب زبان اونجا تجمع می کنند و به عنایت آستان قدس ! از سخنرانی و مداحی و ... به زبان خودشان استفاده می کنند . منم همونطور که داشتم به همه چی فکر میکردم با خودم گفتم من که زبون فارسی سرم نمیشه ، یه کم با دقت گوش بدم شاید عربی بفهمم !!!!! که البته اگر ادامه میدادم میشد همون حکایت کلاغ اومد راه رفتم کبک و یاد بگیره ، راه رفتن خودش هم یادش رفت .
بی خیال شدم و طوافم رو ادامه دادم ، دنبال یه گوشه دنج میگشتم تا به دور از همه ، با آقا حرف بزنم که البته گشتم همی با چراغ گرد شهر و از این غافل بودم که چراغم به چه کار آید وقتی کل شهر از نور وجود آقا منوره .
رسیدم به صحن جمهوری همونجا که ساعت آفتابی داره ، رفتم جلوی در گمشدگان رو به گنبد طلاش و تکیه زدم به دیوار و همونجا بس نشستم . خوشم میاد آقا هم برام کم نگذاشت دقیقا همونجایی بردم که باید از اول میرفتم دفتر گمشدگان !!!!!قربون حسن انتخابش برم که میدونه به هر کسی کجای حرمش جا بده .
آها یادم رفت بگم من تا اون موقع هنوز نمیدونستم که شب ولادته! یه کم که به دور و برم نگاه کردم و به صدای سخنرانی که توی صحن پخش میشد گوش دادم ، دو ریالی مبارک جا افتاد که بیچاره اول رجب شد و ... بازم آقا پیش دستی مثل شب ولادت آقا جوادالائمه که نیت حرم نداشتی ولی به دلت افتاد که باید بری انگار که یکی منتظرت باشه . رفتم و فهمیدم ولادت میوه دل امام رضاست . آره ! اینبار هم تو غافل بودی و آقا کشوندت اینجا .
هر کسی توی حال خودش بودو خلوتی داشت با آقا ، با خودم زمزمه میکردم که :
خوشا به حال دل عاشقی ، که در همه حال
کبوتر حــــــــــــــــــــــرم توست یا امام رضا
جاتون خالی حرم اون شب از همیشه قشنگتر بود ......
اون شب مثل همیشه شرمنده لطف امام رضا شدم ، مثل همیشه ...
خدا قسمت همه کنه ، به ویژه رفقای وبلاگ نویس کنه توی این ماه با برکت مشرف بشن حج فقرا . اونایی که پولدار بودن رفتن حج عمره ما هم که پول نداریم اگر هوس زیارت خانه خدا کنیم میریم حرم آقا ،اگر هوس زیارت امام حسین کنیم میریم حرم آقا ، " یه ارتباط خاصیه بین طوس و کرب و بلا / هر وقت که تنگ میشه دلم میرم پیش امام رضا ، هر وقت شاد باشیم میریم حرم آقا ، هر وقت دلتنگ باشیم میریم حرم آقا خلاصش کنم درسته من همسایه خوبی برا آقا نیستم ولی آقا حسابی حق همسایگی رو به جا میاره .
دوباره آمده تا دوباره پر بزنم
کبوترانه در این آستانه پر بزنم
به ناامیدی از این در نمیروم هرگز
اگــر جواب نگیرم دوباره در بزنم
یا حق و التماس دعا