چند وقت است دلم می گیرد دلم از شوق حرم می گیرد
مثل یک قرن ، شب تاریک است دو سه روزی که دلم می گیرد
مثل این است که دارد کم کم هستی ام رنگ عدم می گیرد
دسته سینه زنی در دل من نوحه می خواند و دم می گیرد
گریه ام یعنی باران بهار هم نمی گیرد و هم می گیرد
بس که دلتنگی من بسیار است دلم از وسعت کم می گیرد
لشگر عشق حرم را به خدا به خود عشق قسم ، می گیرد
التماس دعا
نویسنده » حاج جمال . ساعت 4:0 عصر روز سه شنبه 86 خرداد 22
داد زد چرا کسی به دادمان نمی رسد
دست های عاشقانه تا دهان نمیرسد
گفت:ای خدای مهربان به من بگو چرا
حرف های ما به گوش آسمان نمی رسد...
نویسنده » حاج جمال . ساعت 6:48 عصر روز دوشنبه 86 خرداد 21
سلام
اومدم اینو بگم که از این به بعد یه نفر دیگه هم اینجا می نویسه ...
بقیشو از خودشون وقتی نوشتن ، بپرسین
علی مدد
نویسنده » حاج جمال . ساعت 5:34 عصر روز سه شنبه 86 خرداد 1